سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه سرگرمی اش فراوان شد، خردش کم گردید . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :55
بازدید دیروز :7
کل بازدید :66174
تعداد کل یاداشته ها : 69
103/9/10
3:22 ص

                          نقدی بر پاسخ ضعیف آیت الله مومن به شبهه رهبری امام خامنه ای

مقدمه: هر انسانی خود را در قبال سکوت و سخن و رفتارش مسئول می‌داند، پس در برابر حوادث واقعه، چه سکوت کنیم، چه سخن بگوییم و چه رفتاری داشته یا نداشته باشیم، باید علاوه بر خود و جامعه، خدای‌مان را هم راضی کنیم!

1.  جهانی که همه افرادش معصوم باشند، وجود ندارد: در این حالت، اگر ما بتوانیم با اختیار خودمان، وظیفه‌مان را به طور معصومانه‌ای تشخیص دهیم و آن را معصومان به کار بندیم (جهانی همه معصوم) خیلی خوب است.

2.  جهانی که همه افرادش به معصوم دسترسی داشته باشند هم وجود ندارد: اگر نتوانیم در شناخت و عمل، معصومانه عمل کنیم، چه خوب است که معصومی در میان ما باشد و ما را رهبری کند، چنانچه در امت 124 هزار پیامبر چنین بود و التبه مردم ناشیعگی کردند و شیطان‌پسندانه عمل کردند.

3.  راه سعادت بشر در جهانی که اکثریت، به معصوم دسترسی ندارند: حال اگر معصومی مستقیما در دسترس ما نبود، چه باید کرد؟ اکثر قریب به اتفاق افراد بشر، تا کنون در این وضعیت گفته شده قرار داشته‌اند و اگر راه معقول و همه فهمی برای حرکت به سمت سعادت نباشد، باید در حکمت خدا شک کرد. و اگر هم راهش همان باشد که غرب رفته است، قیامت روزی است که مظلومین عالم باید خدا را محاکمه کنند. نکته دیگر اینکه همیشه یک حجت معصوم الهی، مستقیم یا غیر مستقیم، جهانداری می‌کند.

4.  آیا عدم دسترسی اکثریت، به معصوم، امری نوظهور است؟ اگر ظاهرا امام معصومی در دسترس ما نبود، چه باید کرد؟ آیا این مساله نوظهور است و در تاریخ بشری نمونه دیگری نداشته است؟ نگاهی به گستره زمانی و زمینی گذشته بشر، بیشترین حجم مدیریت جهان را به همین گونه به نمایش می‌گذارد. تقریبا تمام انبیای الهی نمایندگانی در زمان خود در جاهایی دورتر از قلمرو مدیریت مستقیم خود داشته‌اند، که مسلما، نماینده تام الاختیار آنان بوده اند، چون شرایط مدیریت یک نظام و مجموعه و نیز امکانات ارتباطاتی و بُعد مسافت، اجازه مدیریت ناقص الاختیار را به مدیر نمی‌داده است.

5. حتی در عهد معصوم هم باید مطیع ولیّ‌امر غیر معصوم بود: نمونه بارز این مطلب، مدیریت نمایندگان امام علی علیه السلام بر مصر و برخی بلاد دیگر بوده است، آیا محمد بن ابوبکر معصوم بود؟ آیا امام علی اختیارات ناقصی برای مدیریت جامعه بزرگ مصر به وی داده بود، یا ولایت مطلقه در امور حکومتی داشت؟ عهد نامه مالک اشتر، به خوبی ولایت مطلقه امر از جانب امام علی علیه السلام به مالک را نشان می‌دهد. با اینکه مالک اشتر معصو م نبود و تحت مدیریت مستقیم معصوم هم جامعه را اداره نمی‌کرد، یعنی موتور اجرا یا ماشین امضاء دستورات امام علی علیه السلام نبود و می‌بایست خودش در مدیریت کشور بزرگ مصر، تصمیم بگیرد.

6.  اشکال لاینحل: در مقدمه گفتیم، که ما در هر شرایطی، وظیفه‌ای داریم، حال سوال این است که اگر از ولیّ امر غیر معصوم، اطاعت نکنیم، از چه کسی اطاعت کرده‌ایم؟ آیا از معصوم اطاعت کرده‌ایم؟ اگر امکان چنین اطاعتی وجود داشته باشد، باید چنین کرد، اما اگر معصومی در میان نباشد، از هر کس یا کسانی که اطاعت شود، این اشکال باقی می‌ماند. پس گریزی جز اطاعت از غیر معصوم نیست.

7.  عقلاً محال است که یک غیر معصوم بتواند از معصوم اطاعت کند: ما همیشه، حتی در هنگام اطاعت از معصوم، مستقیما از عقل خودمان اطاعت می‌کنیم و اطاعتمان از معصوم، به شکل غیر مستقیم است؛ یعنی چون عقل غیر معصوممان میگوید از معصوم اطاعت کن، این کار را انجام می دهیم. پس ما هرگز توان اطاعت از معصوم به نحو مطلق نداریم.

8.  عقل ما هم معصوم نیست، آیا نباید از آن اطاعت کرد؟ از سویی همه می‌دانیم که عقل ما معصوم نیست، پس چرا از آن اطاعت می‌کنیم؟ و چرا خداود ما را چنان سرشته است که راهی جز اطاعت از عقل غیر معصوم خودمان نداریم؟ پس یا آفریدگارمان اشتباه می‌کند یا خطا در جای دیگری است. پس ما از عقل غیر معصوم خودمان اطاعت می‌کیم با اینکه هزاران بار اشتباه خود را دیده‌ایم و هزاران بار مرض‌های قلبی مانع از فهم حقیقت مثل حسد و خشم و شهوت و ... را آشکارا در خود حس کرده‌ایم. پس چرا نمی‌توان از ولیّ فقیهی که بینی و بین الله به اندازه‌ای که در خودمان عیب می‌بینیم و یقین صد در صد به این معایب داریم، در ایشان عیبی نمی‌بینیم و یا عیبهای احتمالی مودر نظر ما، مشکوکند و یقینی نیستند، حتی یک مورد از عیبهایی که به ولیّ فقیه نسبت داده می‌شود، نمی‌توانیم در قبرمان ثابت کنیم. وقتی نفسمان بر ما امیری می‌کند، مسلم که در برابر هر امیر غیر نفسانی، مقاومت کند

9.  مگر پزشکان معصومند؟ آیا ما هرگز در تبعیت مطلق عقلای بشری از صنفی که سالیانه متهم به قصور و تقصیر در مرگ صدها هزار بیمار خود هستند تردیدی داریم؟ مگر مساله جان نیست؟ مگر معصومند؟ مگر آشکارا حجم قابل توجهی از پرونده‌های خطاهای پزشکی را مشاهده نمی‌کنیم؟ با این حال، مگر عقلای عالم، به طور کامل از یک متخصص، که حتی بی دین هم هست، اطاعت نمی‌کنند و  قلب و مغز خود را به تیغ جراحی اش نمی‌سپرند؟ نوبت به ولیّ فقیه که می‌شود، شیطان به ما درس دانایی می‌دهد؟

10.  دستگاه مدیریت معصوم جهان، بهترین راه را برای اداره این اوضاع طراحی کرده ‌اند: اینکه یک عالم عادل شجاع مدیر و مدبر، در جایگاه عقل جامعه قرار بگیرد و با استعانت از توصیه‌های دین و مشورت با متخصصان جامعه، آن را بچرخاند، آیا راهی بهتر از این قابل تصور است؟ در شماره بعد، شورای رهبری، دموکراسی و ... را بررسی خواهیم کرد.

           با تشکر از "بنده خدا" نویسنده وبلاگ اسلام پیروز است، که انگیزه پرداختن بنده به این مطلب شدند.