هاشمی: "اخیرآ شنیدم تلفن هایی به کار افتاده و افراد جریانهایی که تحقیقآ ریشه در لیبرالیسم یا خود منافقین دارند، می خواهند شخصیت بسیار معتبراین جمهوری، آقای بهزاد نبوی را زیر سؤال برند. این ترور دوم است؛ یعنی خواسته اند در کنار آن ترور، این ترور هم باشد. اگر رجایی را بیرون کردند، بهزاد را هم می خواهند این طور بیرون کنند و بعد بدنامی درست کنند.
هاشمی و پیشنهاد عفو قطب زاده، عامل سوء قصد به جان امام خمینی: خاطره هاشمی در ? اردیبهشت ???? صفحه?? و ??: "ناهار مهمان احمدآقا بودیم. عصر هنگام رفتن، امام را در صحن حیاط دیدیم و سرپایی صحبت کردیم و من پیشنهاد عفو متمهمان کودتا از جمله [صادق] قطبزاده را دادم."
..........................................................
اگر منظور جناب میم، از مکتب ایرانی، همان اسلام ناب امام خامنه ای است، چرا به پیروی از ایشان، موضعی در برابر مزدوران آمریکا و به ویژه سفیانی (بر اساس تطبیق برخی از حامیان وی) نمی گیرد، بلکه فرش قرمز شده از خون مردم انقلابی بیداری اسلامی را برای انسانی به کثافت شاه اردن، برای ورود به کشور "سیدخراسانی" پهن می کند؟ مگر شما کمتر از اردوغان هستید؟ اردوغان به حق، بحرین را به کربلا تشبیه کرد؛ نکند شما می خواهید در ایام آلام عمیق و خونبار و کربلایی جهان اسلام و بحرین، مثل آل زیاد و آل مروان، جشن بگیرید؟ جمع کنید این بساط را!
عمل نکردن بر اساس دستور آفریدگار دانا، منشا تمام مشکلات: تمام مشکلات جامعه بشری از بی حرمتی به رسول الله و غفلت از سخنان معصومین علیهم السلام است، متاسفانه در کشور ما؛ یعنی ایران آل محمد، و در صدا و سیما یا به قول امام دانشگاه عمومی، لگد کوب کردن سخنان خدا و رسولش در مواردی، به سنت و الگوی زشتی تبدیل شده است. یکی از مصادیق بارز این بی حرمتی ها به خاتم الانبیاء و مردم مسلمان ایران، برنامه های دو دهه و اخیرا دو ماهه صدا و سیما در ارتباط با نوروز است. برنامه صدا و سیما برای عید الاعیاد کردن نوروز: از ماه بهمن، تبلیغات معناداری برای عیدالاعیاد کردن روز اول بهار شروع شد؛ کاری که هرگز و هرگز در حق اعیاد حقیقی، مثل عید فطر و غدیر نمی شود. این رویه؛ یعنی به زیر کشاندن عملی ارزشهای حقیقی از راه ترویج ارزشهای کاذب، امسال به شکل فزاینده ای دنبال شد؛ اما چگونه و چرا؟ پیام اول و طلایی بهار از نظر خاتم الانبیاء (ص) و صدا و سیمای ایران: محمد (ص) پیام آور آفریدگار هستی، از سوی خداوند پیغام آورده است که «آنگاه که بهار را دیدید، رستاخیز را زیاد به یاد آورد» زیرا رستاخیز طبیعت، کمک زیادی به درک رستاخیز انسان، پس از مرگ، می کند. اینک که هجوم شیاطین بر نفی معاد یا غفلت از آن بسیار شده است، چرا صدا و سیما، هم به جای توجه دادن و اولویت اول شدن مساله رستاخیزپردازی، در هنگام نزدیک شدن بهار، به غفلت از آن دامن می زند و دقیقا در جهت عکس آن عمل می کند؟ امیرالمومنین دنیا را سه طلاقه می کند، صدا و سیم،ا جامعه را به عقد دنیا در می آورد: از اواخر بهمن بود که صدا و سیما به جای تمرکز به مسائل اولویت دار در جهات مختلف، هر روز شروع به پخش گزارش و توصیه و ترویج «بازار» و خرید و فروش و در یک کلمه پمپاژ دنیایی کرد که امیرالمومنین (ع) آن را سه طلاقه کرد. و در عوض کمک به فراموشی رستاخیز و پیام اصلی و اسلامی بهار کرد. شاید کمتر روزی بود که پنج تا ده دقیقه از وقت اخبار روزانه و شبانه را صرف این حرکت شیطانی در جهت عکس «رستاخیزپردازی» نکرده باشد و این کار چه بدانند و چه ندانند، خیانت به اسلام و مردم است. پمپاژ آب در سرازیری؟ انسان، به طور طبیعی نیازهای مادی و خریدش را پیگیری می کند و پمپاژ تمایلات جامعه، به سمت دنیا و مصرف زدگی امری شیطانی است که البته در دوران ریاست محمد هاشمی بر صدا و سیما و ریاست جمهوری آقای علی اکبر هاشمی، به شدت دنبال شد. و الحمد لله، ذلت اطاعت نکردن از سخنان رسول خدا و ولیّ فقیه در نفی تجملات و مصرفزدگی هم دامنگیر دنیای شان شد و هم آخرتشان را ذلت بارتر خواهدکرد. عمران، آری! مصرف زدگی و تجملات، هرگز! نا گفته نماندکه کسی مخالف آبادانی و عمران کشور نیست، اسلام مخالف مصرفگرایی و تجملزدگی است، که همین امر هم در از زمان محمد هاسمی، در دستور صدا و سیما قرار گرفته است. صدا و سیما تحت تاثیر تفکر هاشمی و مشایی: صدا و سیما در این کارهایش، قطعا تحت تاثیر تفاله هایی است که پیشتر و به ویژه در زمان ریاست محمد هاشمی، در این جایگاه حساس نفوذ کرده اند؛ اما این یک سوی مساله است و سوی دیگر انفعال صدا و سیما در برابر ایرانیگری جناب میم است. 1. مسائل اول جهان اسلام که قلب رسول خدا و امام زمان ما (نه جناب میم) را به درد می آورد و حتی ارزش خبری (صرف نظر از دین و ملیت) بالاتری هم دارد، مدتهاست که پس از گزارش ویژه خرید نوروزی (طرح بازارزدگی و رستاخیززدایی) دنبال می شود؛ یعنی حدودا 15 دقیقه بعد از شروع خبر. راستی چرا این بار در مسائل حساس جهان اسلام، احمدی نژاد این قدر دیر خودش را نشان داد؟ تا حالا تحت تاثیر کدام مساله، در حد خودش ظاهر نشده بود؟ اگر منظور جناب میم، از مکتب ایرانی، همان اسلام ناب امام خامنه ای و امام خمینی است، چرا به تبعیت از اینان، موضعی در برابر مزدوران آمریکا و به ویژه سفیانی (بر اساس ادعای برخی از حامیان وی) نمی گیرد، بلکه به جای نهیب بر سر آنان، فرش رنگین شده از خون مردم انقلابی بیداری اسلامی را برای انسانی به کثافت شاه اردن یا همان سفیانی مذکور برای ورود به کشور "سیدخراسانی" پهن می کند؟ نفرین بر این منطق متناقض! 2. اولین و شاید تنها درسی که صدا و سیما از "بهار" به فرزندان اسلام یاد می دهد، دنیا زدگی و خرید و غفلت از رستاخیز است. کدام تربیت شده مکتب صدا و سیما است که با شنیدن نام عید، اول نوروز به ذهنش نرسد؟ و در این هنگام، به جای توجه به رستاخیز، به دنیای عیدی گرفتن و خرید و مصرفزدگی نیفتد؟ 3. چرا دولت و مجلس و ... هنگام عید فطر سران کشورهای اسلامی را به جمکران دعوت نمی کنند؟ و فقط در نوروز باستانی، به یاد کشورهای فارسی زبان می افتند و تخت جمشید را "باب" می کنند؟ لابد اقتضای مکتب ایرانی است! مگر شما کمتر از اردوغان هستید؟ اردوغان به حق، بحرین را به کربلا تشبیه کرد؛ نکند شما می خواهید در ایام آلام عمیق و خونبار و کربلایی جهان اسلام و بحرین، مثل آل زیاد و آل مروان، جشن بگیرید؟ و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان! جمع کنید بساط جشن دولتی نوروز را که خرد کنند روحیه امت اسلام و به ویژه بحرین است! مطلب مرتبط در خبرگزاری فارس 4. طبق اسلام محمدی، هر کس که صبح برخیزد و در فکر حل مشکل مسلمانان نباشد، مسلمان نیست، اما مطابق مکتب ایرانی، هر کس که صبح کند و در اوج رنج و محنت جهان اسلام، به فکر دعوت از شاه ملعون اردن و به غفلت واداشتن مردم از مسائل حیاتی جهان اسلام نباشد، پیرو مکتب ایرانی نیست! 5. چرا صدا و سیما مصائب مردم فاقد حیات ویژه انسانی در ژاپن را در خط مقدم اخبار خود قرار می دهد و مصائب فرزندان رسول خدا که به جرم اسلام خواهی قتل عام می شوند را در اولویت بعد بعدی قرار می دهد؟ سلام بر مظلومیت امام زمان و مستضعفین، در صدا و سیمای این روزها! 6. برخی از دنباله روان مکتب ایرانی که امام خامنه ای را سید خراسانی می دانند، بفرمایند که چرا در برابر مواضع ضعیف دولت در قبال کشتار مسلمین، و خالی کردن پشت سخنان ولیّ فقیه، در حمایت جدی از بیداری های اخیر اسلامی ساکتند؟ شما بگویید دولت تحت نفوذ جناب میم و سیاست خارجی ما در این مدت، چقدر شرح سخنان "سید خراسانی" شما بوده اند؟ چند درصد نطق و موضعشان، هماهنگ با دستور اسلام و سخنان رهبر اسلام بوده است؟ خجالت آور است! یاران آقای هاشمی، به اشتباه، با یاران مکتب ایرانی مخالفند، آقای هاشمی هم گفت که ایرانی مسلمان است، پوست خربزه ی زیر پای دولت هم همین را می گوید، التبه او می گوید ایرانی است و بهتر است اسم اسلامی هم نیاوریم، این جناب، پیشتر، در سخنانی صریح، دوران دین را پایان یافته اعلام کرده بود! مسلمانان مظلوم و ازادی خواه را دعا کنید تا قنوتتان با قنوت گل نرگس عطر مشترکی بپراکند! برگرفته از وبلاگ باز باران
علاوه بر این، بسیاری از مردم توان مالی متناسب با حجم ترویج مصرفگرایی در صدا و سیما را ندارند و در نتیجه شرمندگی و دعواهای خانوادگی و فراز از خانواده و ... شروع می شود؛ یعنی به جای اینکه با اقتدا به امیرالمومنین، مردم را به طلاق دادن دنیا دعوت کنیم، آنان را به طلاق دادن آخرت و همسر و خانواده دعوت می کنیم! وای بر برزخمان!
میم، هر چند سعی کرد با ناشیگری، سخن باطل بگوید و آن را توجیه کند، اما عملکرد خود در ترویج ایرانیگری (کمرنگ کردن عنصر اسلام) را نمی تواند با لفاظی توجیه کند. قطعا برنامه های امسال صدا و سیما در توجه ویژه و استقبال دو ماه از نوروز، تحت فشار و نفوذ جریان انحرافی جناب میم است. به این مسائل دقت کنیم:
شبهه: هدف از نماز، ارتباط با خدا است و بر اساس روایات، آن بخشی از نماز که فاقد حضور قلب باشد، بر سر نمازگزار زده می شود؛ از سویی، هر کسی با زبان و ادبیات خودش، بیشتر امکان ارتباط گیری با خدا دارد. و به همین دلیل است که خداوند، هر پیامبری را بر اساس زبان قوم خودش فرو فرستاده است: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه»؛ بنابراین بهتر است برای تحقق هدف نماز که همان ارتباط با خداوند است، مردم، نماز را با زبان و ادبیات قوم خودشان به جا آورند؛ تا برای تحقق شکل نماز، از محتوای آن باز نمانیم!!
اینک پاسخ شبهه در دو سطح بنیادین و کاربردی.
بررسی سطح بنیادین شبهه؛ الف. انواع گزاره ها؛ ب. گوهر و صدف یا جسم و جان؟ 1. گزاره های ذهنپذیر: ذهن در مواجهه با این گونه از گزاره ها، ابتدا آن را ارزیابی می کند، سپس به دلیل فهم درست بودن گزاره، آن را می پذیرد؛ مانند (20=10x ?). گفتیم که گزاره های ذهن ناگزیر، گزاره هایی هستند که ذهن بشر عادی، توان ارزیابی تمام مولفه های موثر در نتیجه، و چاره جویی برای آن را ندارد. این گونه از گزاره ها نیز، خود به دو دسته ذهنگزین و ذهنگزیر تقسیم می شوند: «ابان بن تغلب: به امام صادق (ع) عرض کردم، اگر مردی یک انگشت زنی را قطع کند، دیه اش چقدر است؟ امام (ع)فرمود: ده شتر. گفتم: اگر دو انگشت او را قطع کند؟ فرمود: بیست شتر. گفتم: اگر سه انگشت او را قطع کند؟ فرمود: سی شتر. گفتم: اگر چهار انگشتش را قطع کند؟ فرمود: بیست شتر! گفتم: سبحانالله، سه انگشت را قطع میکند، دیهاش سی شتر است؛ اما اگر چهار انگشت را قطع کند، دیهاش بیست شتر؟! ما وقتی این سخن را در عراق میشنیدیم، از گویندهاش بیزاری جسته، آن را به شیطان نسبت میدادیم. حضرت فرمود: آرام! ای ابان! این حکم رسول خدا (ص) است که دیه زن و مرد تا هنگامی که میزان دیه به ثلث دیه مرد برسد، یکی است و اگر به حد یک سوم رسید نصف میگردد. ای ابان، تو خواستی با قیاس سخن بگویی، اما اگر حکم خدا قیاس شود، دین از بین میرود2.» 2. گزاره های ذهنگریز: هنگامی که ذهن قصد ارزیابی آنها را دارد، متوجه می شود که این گزاره ها به گونه ای هستند که ذاتا امکان ارزیابی یا داوری درباره آنها وجود ندارد؛ مانند گزاره (؟ = 3+ ... + 2) یا مثل توانایی قادر مطلق بر آفرینش سنگی که خودش از بلند کردن آن عاجز باشد. این گزاره ها به دلیل اینکه ذاتا امکان تحقق ندارند، حتی برای ذهن مطلق و موجود کامل هم بی جواب است. رمزگشایی از یک معمای پیچیده تاریخ فقه اسلام؛ این حکم در نگاه اول، ذهنستیز به چشم میآید، اما وقتی به سیستم کیفری اسلام نگاه شود، معلوم می شود که این گونه نیست. زیرا بخشی از نظام کیفری اسلام در دنیاست و بخش حیاتی و مهمی از آن، کیفر اخروی است؛ یعنی به دلایل خاص دنیوی، دیه زن تا وقتی با دیه مرد مساوی است که به یک سوم دیه مرد نرسیده باشد، اما هنگامی که دیه زن به میزان یکسوم دیه مرد برسد، نصف می شود. بنابر این عبارت حسابی آن چنین میشود: دیه یک انگشت زن: (10= 10 x ?)؛ دیه دو دو انگشت: (20= 10 x ?)؛ سه انگشت: (30= 10 x ?)؛ دیه چهار انگشت زن: (20 شتر در آخرت) + (20= 10 x ?) واضح است که خدایی که مثقال ذرهای خوبی و بدی را محاسبه میکند، ما به التفاوت دیه چهار انگشت زن را به دلیل مضیقههای نظام مالی دنیایی، به آخرت موکول می کند. و چنین عبارتی هرگز ذهنستیز نیست. عدل بهتر است یا جود؟ نمونه دیگری از گزار ه های ذهن گزین، که با لحاظ کردن یک مولفه دور از ذهن، نتیجه جدیدی دارد، همین سوالی است که از امیرالمومنین (ع) پرسیده شد. هر کسی به سادگی خواهدگفت که جود و بخشش بهتر از عدل است، چون جود یعنی اینکه کسی حق خودش را هم به شما بدهد. امیرالمومنین (ع) می فرماید3 عدل بهتر است! زیرا اگر عدالت جاری شود و هر کسی به حق خود برسد، دیگر عضو نیازمندی در جامعه نخواهد بود تا شرمنده دریافت کردن جود دیگری باشد. علت این جواب امام علی (ع) این است که ایشان، از منظر فردگرایی خام، به مساله نگاه نکردند، بلکه نگاه اجتماعی و حکومتی هم به مساله دارند. بنابراین وقتی یک عامل جدیدی در محاسبه وارد می شود، به راحیت قادر است جواب مساله را عوض کند. کیفیت انجام نماز حقیقتی ذهن گزین است یا امری ذهن پذیر؟ برای آنکه حق داوری درباره نماز و چگونگی انجام آن را داشته باشیم، باید تمام مولفه های و عوامل تعیین کننده در اهداف نماز را بشناسیم، اهداف فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، روحی، جسمی، دنیوی، آخروی و ... . قطعا ما برخی از تاثیرات فردی و احتمالا اجتماعی نماز (فرادا) را می دانیم، اما قطعا هیج کس جز عقل کل (اهل بیت علیهم السلام) تمام فاکتورهای موثر در اهداف نماز و رابطه بین این فاکتورها و در نهایت تعیین شکل نهایی نماز را نمی داند. بنابراین نماز یک حقیقت ذهنگزین خواهد بود، که فقط با راهنمایی شارع مقدس، امکان شناخت شکل صحیح آن وجود دارد؛ شکلی که امکان تامین تمام اهداف نماز را داشته باشد. ب. تحلیل شبهه صدف و گوهر بودن شکل و محتوای نماز یا جسم و جان بودن آن بررسی سطح کاربردی شبهه در دو حوزه پاسخ حلّی و نقضی؛ اولا تمام ارتباط عاشقانه ما با خدای مان فقط نماز نیست، ما می توانیم دعا بخوانیم، می توانیم فارسی با خدا صحبت کنیم، حتی بر اساس فتوای برخی از مراجع، می توانیم در قنون فارسی سخن بگوییم. دوم اینکه اگر خدا محبوبمان است، باید زبان دین محبوبمان را به قدر ده پانزده جمله یاد بگیریم و معنایش را هم بدانیم، مگر تمام نماز چند جمله است؟ سوم آنکه همانطور که گفته شد، نماز فقط برای ارتباط با خدا طراحی نشده است. بلکه جهات اجتماعی و روابط بین المللی هم دارد که با نماز فارسی و ترکی و انگلیسی تامین نمی شود. ب پاسخ های نقضی برگرفته از وبلاگ باز باران ------------------------------------------------ 1 دلیل انتخاب کلمه ذهن به جای خرد، این است که خرد بهترین معادل فارسی برای واژه عقل در عربی است، بنابراین به جای خرد، از ذهن (یا محصول آن که فکر و استدلال است) استفاده شده است که معرف دومین ساحت شخصیت انسان از مرکز به پیرامون است: عقل، فکر، قلب، حس، بدن. در انسان شناسی استراتژیک، عقل تفاوت بسیار زیادی با فکر دارد که باید در جای خود بررسی شود. 2. اصول کافی، ج 7، ص 300. فقهای بزرگ شیعه و سنی هم بر این سنت نبوی، فتوا دادهاند و تقریبا حکمی اجماعی است. 3. العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها؛ العدل سائس عام و الجود عارض خاص. نهج البلاغه، حکمت ???.
الف. بررسی نسبت انواع گزاره ها با ذهن: نسبت گزاره های معنادار، با ذهن1 انسان عادی بر دو گونه است؛ نخست، گزاره های ذهن گزیر؛ و دوم، گزاره های ذهن ناگزیر.
گزاره های ذهن گزیر؛ گزاره هایی هستند که ذهن، توان ارزیابی تمام عوامل موثر در نتیجه گزاره، و چاره جویی برای آن را دارد. این گزاره ها خود به دو دسته ذهنپذیر و ذهنستیز تقسیم می شوند. گزاره های ذهن ناگزیر، گزاره هایی هستند که ذهن بشر عادی، توان ارزیابی تمام مولفه های موثر در نتیجه، و چاره جویی برای آن را ندارد. هر یک از این دو گونه گزاره نیز، خود بر دو قسم هستند. ابتدا انواع گزاره های ذهن گزیر؛ یعنی گزاره های ذهن پذیر و گزاره های ذهن ستیز:
2. گزاره ذهنستیز: ذهن در مواجهه با این گونه از گزاره ها، ابتدا تمام مولفه های موثر در نتیجه آن را ارزیابی می کند، سپس به دلیل درک نادرست بودن گزاره، آن را رد می کند؛ مانند (20=10x?). با مانند گزاره سه خدایی دینواره مسیحیت در عین یک ادعای یک خدایی ؛ یعنی خدای این دینواره هم حقیقتا یکی است و هم حقیقتا سه تا است!
1. گزاره های ذهن گزین: ذهن عادی بشر در مواجهه با این گزاره ها، توان شناسایی یا محاسبه تمام عوامل موثر در نتیجه را ندارد و بنابراین، نمی تواند درباره آن داوری نهایی بکند. زیرا مولفه هایی که در نتیجه این گزاره ها تاثیر دارند به قدری زیادند و یا نحوه تاثیرگذاری آنها به قدر پیچیده و در هم تنیده است که ذهن عادی بشر، امکان برشماری مولفه ها یا درک رابطه میان آنها را ندارد؛ در این هنگام بشر به دلیل احتیاج مبرم یا نسبی، از یک موجود دیگری برای رسیدن به آن بهره می برد؛ و با شناختی که از آن موجود دارد، نیاز خود را از راه گزینش سخن او به عنوان دیدگاه صحیح، برطرف می کند؛ این نوع از گزینهها را "ذهنگزین" می نامیم. اکثر قریب به اتفاق گزاره های شریعت و فقه، اینگونهاند. یک نمونه از این گزاره های معماگونه، روایت مربوط به حکم دیه قطع انگشت زن است:
شبهه ای که هگل در حوزه دین پژوهی مطرح کرد، بحث گوهر و صدف دین است. او رابطه شریعت و هدف دین را رابطه صدف و گوهر می داند و مدعی است که شریعت، مانند صدفی است که گوهر دین را در بر گرفته است. بنابراین شریعت هیچ اصالتی ندارد. شاید موجزترین و بهترین پاسخ این باشد که رابطه شریعت و اهداف دین، رابطه صدف و گوهر نیست؛ بلکه رابطه جسم و روح است و خود شریعت هم جزئی از حقیقت دین است، نه اینکه شریعت و حقیقت دین دو حقیقت مجزا باشد؛ مساله این است رابطه شریعت و اهداف شریعت، رابطه جسم و روح است، یعنی با نابود شدن جسم، روح توان بقا و تکامل ندارد. اگر شریعت را صدف بدانیم، ظاهر نماز یک مساله ای فاقد هرگونه ارزش تعیین کنندگی در نماز است، و می توان گوهر نماز را در هر صدف یا گاوصندوق یا دستمال یا کیف و جیب جا داد. گوهر، گوهر است چه در زباله دان باشد و چه در صدف، هر کس به هر شکلی که بخواهد از آن نگهداری می کند. بنابراین این شبهه هم یکی از مسائل بنیادین در امکان تغییر شکل نماز است.
الف. پاسخ های حلّی
1. ما روایاتی داریم با این مضمون که هر چه شما را به بهشت نزدیک و از دوزخ دور می کند، برای تان آورده ایم؛ بنابراین اگر نماز فارسی عامل تقرب بود، در آیات قرآن یا روایات ذکر شده بود.
2. از زمان امام علی و تا زمان امام حسن عسگری و به ویژه در زمان امام رضا علیهما السلام، مسلمانان زیادی زبان و ادبیات شان فارسی و ترکی بوده است ولی نقل معتبری در تاریخ دیده نشده است که با وجود زمینه جدی طرح این مساله، اهل بیت علیهم السلام، اجازه قرائب نماز به فارسی یا ترکی داده باشند، چه رسد به اینکه آن را بهتر یا لازم بدانند.
3. طی سالیان طولانی حضور با طراوت اسلام در کشورهای عجمی و به ویژه ایران، مراجع تقلید، به صحت نماز فارسی فتوا نداده ان، چه رسد به اینکه آن را بهتر از نماز عربی بدانند.
اما این شبهه که خداوند دانای پیدا و پنهان است و همه زبانهای بشر و حتی سکوتشان را هم می فهمد، و اجبار سخن گفتن با محبوب، با زبانی که آن را درست نمی فهمیم، بزرگترین شکنجه برای انسان است و سوهانی بر صمیمیت و آب سردی بر عشق است، نیز پاسخ دارد:
اشتباهی که معمولا در داوری های انسان رخ می دهد این است که عاقبت اندیش نیست و فقط جلوی پای خودش را می بیند، اینک نگاهی به ایستگاه های بعدی شکل گیری نماز فارسی یا انگلیسی.
1. زبان عربی به دلیل دقت ها و پیچیدگی هایی که دارد، به طور کامل قابل ترجمه نیست، لذا در ترجمه اذکار نماز، با مشکلات زیادی روبرو می شویم که پاسخ های استاد بزرگوار، حاج رحیم ارباب به رهپویان نماز فارسی می تواند مساله را به خوبی حل کند؛ مثلا وقتی حاج رحیم از آنان خواست که بسم الله الرحمن الرحیم را ترجمه کنند، آنان گفتند: به نام خداوند بخشنده مهربان! ایشان می گوید که الله اسم خاص است و ترجمه نمی شود، رحمن هم به معنای رحمت فراگیر خداوند نسبت به همگان (مومن و کافر) در دنیاست و رحیم هم به معنای رحمت خاص الهی نسبت به مومنین. البته باید اضافه کرد که اسم هم در اینجا ممکن است به معنای نشانه الهی (ذوات مقدس اهل بیت) باشد و "ب" هم ممکن است به معانی مختلفی باشد. درست است که در هنگام تلفظ این کلمات ممکن است معانی مختلف آن لحاظ نکنیم، اما این کلمات تاثیر تکوینی خود را خواهند گذاشت و البته، برعکس حالت ترجمه شده آن، زمینه فهم و لحاظ آن در نماز هم از بین نمی رود. این دشواری ها در ترجمه عبارات قرآنی یا غیر قرآنی نماز فراوان است. پس یکی از اشکالات نماز فارسی، نارسایی ترجمه ها است.
2. اختلاف ترجمه ها: بدون شک به تعداد متخصص ترجمه عربی به فارسی و انگلیسی، الفاظ نماز هم متفاوت می شود، چون هیچ مترجمی را نمی یابید که عین ترجمه دیگری را به طور کامل بپسندد. این اختلافات گاه به نفی همدیگر هم می انجامد و نتیجه جه خواهد شد!
3. اگر قرار است بتوان نماز را ترجمه کرد، چرا نتوان آن را به شعر ترجمه کرد؟ طبیعی است که زبان شعر احساس برانگیزتر هم هست، در این حالت به تعداد شاعران، نماز شعری داریم.
4. اگر قرار است گوهر نماز را ارتباط و اتصال با خدا بدانیم، چرا نتوان این گوهر رادر سکوت جستجو کرد؟ بنابراین خوب است که نماز را به سکوت، ترجمه کرد.
5. اگر قرار است شکل نماز تعیین کنندگی و اصالت نداشته باشد، چرا نتوان آن را به تئاتر یا پانتومیم ترجمه کرد؟ مسلما صنف بازیگران بیش از هر چیز علاقه مندند که نماز را به تئاتر و فیلم بکشانند، و البته مردم و سینمادوستان هم دوست دارندکه نماز را از رهگذرتماشای فیلم برگزار کنند.
6. اگر قرار است شکل نماز اصالت نداشته باشد و گوهر آن، ارتباط و اتصال باشد، خوب است که نماز را به زبان شعر و التبه به همراه موسیقی دلنشینی اجرا کنند، به ویژه مسلمانان طرفدار موسیقی و شعر. چه خوب است در یک طرف شهر مسجدی با اجرای نماز کنسرت پاپ برپا شود و در گوشه دیگر شهر، اجرای نماز در قالب کنشر هوی متال و در نماز جمعه، هر ذکری از نماز را گروهی به کنسرت و کرسی شعر و کازینو برپا می کنند.
7. و اگر شکل نماز اصالت ندارد، چرا نتوان قدری از آن همه شوق و رقص روح را به تن سرایت داد و با نماز شعری و موسیقایی، به رقص درآمد؟ اصلا چرا به جای نماز جماعت کنسرت نیایش برگزار نکنیم؟
8. اگر قرار شد بتوان اذکار نماز را ترجمه کرد، چرا نتوان ارکان و افعال نماز را هم ترجمه کرد؟ مسلما هر کس دوست دارد به شیوه خودش محبوبش را دوست بدارد، یکی با ایستادن احترام می کند، یکی با خم شدن، یکی با دست و آغوش باز و دیگری با ... . در اینجا هم به اندازه تنوع، رسومات، افعال نماز هم متعدد و مختلف می شود.
9. چه اشکالی دارد که انسانهای با استعدادتر، نماز را خلاصه کنند؟ و برخی دیگر نماز را به شکل چکیده و گروهی دیگر، نماز را رمان بخوانند و جمعی آن را مینی مال و داستان کوتاه بخوانند؟
10. شاید جمعی بخواهند نماز را به اصوات ترجمه کنند؛ مثلا «آه» که اسمی از اسمای خداست، بشود عصاره نماز و برخی روش بهتر ارتباط را روش استفاده از قرص «آه» بدانند؛ نماز هم می شود فشرده و قُرصی کرد.
11. اگر گوهر نماز ارتباط با خدا است و شکل نماز مثل صدف است و اصالت ندارد، چرا نتوان افعال نماز را هم ترجمه کرد؟ شاید کسی بخواهد کل نماز را در سجده بگذراند، شاید کسی بخواهد بخوابد و در معنویت ارتباط با خدا باشد؛ اصلا چرا نتوان شوق درون را به رقص درآمد؟
12. اگر شکل نماز را فاقد اصالت بدانیم، چرا نتوانیم مقدمات را غیر اصیل بدانیم؟ پس لازم نیست وضو به شکلی که گفته شده است باشد، می توان به جای وضو، یک غزل شعر بخوانیم یا یک تصنیف عاشقانه گوش کنیم، تا آماده ارتباط با خدا شویم؛ و به جای تعقیبات نماز، به شکرانه عبادت، سوت و کف بزنیم.
13. اگر بتوان شکل نماز را فاقد اصالت بدانیم و بتوانیم آن را به هم بزنیم، چرا نشود شرایط نماز و نمازگزار را تغییر داد؟ مثلا لباس نمازگزار را در خلوت تنهایی شرط ندانیم یا نماز مختلط را ترویج کنیم.
ارگان وزارت خارجه رژیم صهیونیستی ضمن حمله به اخوان المسلمین نوشت: اخوان المسلمین یک گروه بسیار متعصب ضدیهودی [ضد صهیونیسم] است و در آرم و لوگوی آن نوشته شده «الله غایت ماست، رسول[ص] رهبر ماست، قرآن شریعت ماست، جهاد راه ماست، شهادت در راه خدا بزرگترین امید ماست. الله اکبر». حسن البنا پایه گذار اخوان معتقد بود «طبیعت اسلام آن است که همواره مسلط باشد نه تحت تسلط دیگران. اسلام باید قدرت خویش را در سراسر جهان بسط دهد».
این رسانه صهیونیستی افزود: «محمد بدیع رهبر فعلی اخوان المسلمین می گوید «قصد ما آن است که آمریکا فرو افتد و مؤمنین باید صبور باشند و بدانند که آمریکا در سراشیب نیستی قرار گرفته است. آمریکائیان کفاری هستند که از اخلاق و ارزش های انسانی بی بهره می باشند و بنابراین حاشا که هدایت بشریت به دست آنان سپرده شود». آنها یک گروه تروریستی مانند فدائیان اسلام در ایران هستند که در سال ???? پرزیدنت انور سادات را به خاطر صلح با اسرائیل به قتل رساندند. حماس شعبه ای از اخوان المسلمین است و می گوید اسرائیل باید نابود شود و یک حکومت اسلامی جایگزین آن گردد.»
ارگان وزارت خارجه اسرائیل یادآور شد: اخوان المسلمین علناً از جنگ حزب الله لبنان علیه اسرائیل جانبداری می کند و در تابستان سال ???? هنگام جنگ دوم لبنان (جنگ ?? روزه اسرائیل علیه حزب الله)، محمد مهدی عاکف سرکرده روحانی اخوان المسلمین مصر در آن هنگام اعلام داشت که این گروه آماده است برای جنگ با اسرائیل ده هزار سرباز به لبنان بفرستد. آنها می گویند که تنها از راه جهاد و ایثار است که مسلمانان می توانند به مقصود برسند. آنها در راه باطل کردن پیمان صلح مصر و اسرائیل می کوشند و اسرائیل را کیان صهیونیستی که سرزمین های عربی و اسلامی را به تصرف درآورده، معرفی می کنند.